گناه

درد شروع می شود از  

رد خون خیابان ۲۲بهمن 

تا پشت چشم بند مشکی کلفت، 

بوی عرق 

بالامی رود از خستگی زنگار سی و پنج ساله جرثقیل اتوتاج  

چهره از درد مچاله

شکستن گلو درآیه 

پیچش پارچه در دست همسایه 

  تا نعمت خدا عبرت شود 

   برای کودکی که می آید 

 پنجره باز می شود  

 و باد  

 معصومیت از دست رفته

 ملافه ای که دیگر سفید نیست  

 را با خود خواهد برد. 

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان ن یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ

م نون

کوتام سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:04 ب.ظ http://kootam.blogfa.com

سلام بنیامین
قشنگ نوشتی
" و باد معصومیت ملافه ای را خواهد برد
که دیگر سفید نیست"
کککککککککککک
ککککککککککک
آن کبوتر سفید
سوی تو پرواز میکند
آن پیامبر سفید برای تو
عشق به سوغات آورده است.
سلامت باشی
کوتام

ممنون

ر د ن جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ

خوبه بازم بنویس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد