میز ام ،دی،اف کثیف
وسط عریانی اتاق
شوق مکیدن ثانیه ها
و ترس کبودی لحظه هایی که تو را می خواند
آغوش نرمی که گرم ...نه
جوان می شوی
بزرگ می شوی
تا مردانگیت را ثابت کنی
این بازی کودکانه ادامه می یابد
آنقدر که پروانه ها از سرانگشتانت پرواز کنند
و این آخرین نفسی است
که در نگاه من می خندی
خرداد1390
جمله ی آخرو نگرفتم.(و این آخرین نفسی است
که در نگاه من می خندی)
بازی ها تمام میشود،همین!
هیچ وقت نتونستم با شعر سژید ارتباط برقرار کنم
شما غزلی با ردیف سارا داشتید درسته ؟
سلام با تشکر از اینکه وقت گذاشتی
باید بگم ؛من اصلا غزل نداشتم چه برسه به اینکه ردیفش سارا باشه!!