فردا
دور مانده ای از فردا
دورتر میشوی وقتی که چشمانت بسته است
و یا
شعورت را زنان فالگیر باز سازی کنند
دور می مانی
وقتی که وحشی غرور
با زبانی نارس تورا به وحش ببرد
گفتگو کن
جستجو کن
میدانمت
اما!
به همان اندازه که نمی توانم
من در افق رفتار تو هستم
سکوت من حیای منست
این سکوت را دوست میدارم
چنانکه واژه های خار دار تو را !
آری
هرکه را همان که هست دوست دارم
نیستم اگر در ما نباشم
تو اما!
آرام باش
از آرامش لذت ببر
هیچ ابزاری تو را به عشق نمی رساند
عشق پیدایت میکند
اگر خودخواهی اشغالت نکرده است هنوز !
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 15:1 توسط جبار لــوری آبکنار
|